قدس آنلاین: رویدادها و اتفاق های این روزهای افغانستان البته غیر قابل پیشبینی نبود. خروج غیر مترقبه و به یکباره نیروهای آمریکایی پس از توافقنامه ناکامی که بین این قدرت اشغالگر با نیروهای طالبان در قطر به امضا رسید و فرایند مذاکرات آشتی ملی که در استانبول به اغما رفت به یکباره میدان را برای آنکه طالبان زیر میز مذاکره بزند و ماشین جنگیاش را روشن کند و برای تصرف مناطق بیشتری از افغانستان دوره بیفتد فراهم کرد.
حالا این نگرانی وجود دارد که یک باز دیگر مردم افغانستان شاهد دوران سیاه حکومت افراطی طالبان و از دست رفتن همه دستاوردهای سیاسی و اجتماعی ۱۲ سال گذشته باشند که با مشقت فراون بدست آمده است.
در این صورت افغانستان دوباره درگیر یک جنگ داخلی طولانی مدت و فرسایشی خواهد شد. اگر چه دولت مرکزی در کابل هنوز مدعی است شکست و عقب نشینی نیروهای ملی در مناطق شمالی تاکتیکی و موقتی است. اما نشانهای که اینرا تایید کند وجود ندارد.
در همین حالا نیروهای جهادی در شمال افغانستان که این روزها شاهد پیشروی های طالبان بوده با فراخوان نیروها و جوانان افغانستان خود را برای ورود به جنگ و مقابله با طالبان اماده میکنند. در منطقه اما جنب و جوش جدی برای کنترل این بحران به چشم نمیخورد. در این وضعیت چشمانداز افغانستان در غباری سنگین محو و نامعلوم به نظر میرسد.
گروه بین الملل قدس انلاین به همین دلیل برای درک بهتر زمینه وضعیت موجود و آینده آن با "محمد صالح ریگستانی" عضو شورای مرکزی و هیئت نظار جمعیت اسلامی افغانستان از بزرگترین و قدرتمند ترین احزاب سیاسی این کشور و نماینده سابق پنجشیر در مجلس افغانستان به گفتگو نشسته است. وی که از نیروهای باسابقه جهادی و همرزمان احمد شاه مسعود فرمانده فقید نیروهای جهادی افغانستان است. حاصل این گفتگو در ادامه بخوانید.
* تا همین چند هفته پیش تلاشها و رایزنیها برای برگزاری نشست صلح افغانستان در استانبول با حضور طالبان در جریان بود اما به یکباره این نشست نه تنها به تعویق افتاد و به حاشیه رفت که ورق در داخل افغانستان هم برگشت و طالبان به سرعت در حال تصرف مناطق مختلف با نیروی نظامی و قوه قهریه است. چه اتفاقی افتاد که مسیر تحولات داخلی کشور شما تا این حد دگرگون شد؟
** به نظر من دو تحول یا رخداد در این مورد موثر بود. یکی اینکه آمریکاییها بر خلاف توافقتنامه استراتژیک با افغانستان در شرایطی تصمیم به خروج از افغانستان گرفتند که طالبان در حال انجام حملات نظامی و تصرف برخی مناطق بود و نیروهای امنیتی و ملی افغانستان هنوز توان دفاع در مقابل طالبان را نداشت و با کمبود ادوات و تجهیزات روبرو بود.
در واقع نیروهای ارتش و امنیت ملی ما هنوز به شدت به کمک نظامی و لجستیکی آمریکا و کشورهای خارجی وابستگی دارد و بدون پشتیبانی هوایی آمریکاییها قادر به دفاع به ویژه در مناطق دور نیست.
عامل دوم در تشدید حملات طالبان اعلام زمان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان از سوی آقای بایدن بود که یه خطای استراتژیک به شمار میرود و در حقیقت ارسال این پیام برای نیروها و رهبران طالبان بود که نیروی هوایی آمریکا کاری با شما ندارد و راه برای حملات زمینی به ولسوالیها و شهرها به ویژه در مناطق شمالی را برای طالبان باز کرد.
این دو اتفاق به طالبان نیرو و انگیزهای مضاعف داد که عملا روند مذاکرات صلح را رها کنند و به سراغ تصرف نظامی افغانستان بروند. در نتیجه میبینیم در هفتههای اخیر آنها موفق شدند مناطقی را در شمال افغانستان و مناطق دیگر از جمله چند شهر و منطقه را در جنوب کابل به تصرف خود درآورند.
در این میان به دللیل سرعت تصرفات و پیشروی طالبان در برخی ولسوالیها و شهرها این شائبه بوجود آمد که شاید در برخی مناطق توعی تبانی و توطئه رخ داده و برخی نیروهای دفاع ملی بدون مقاومت سلاح خود را تحویل داده و تسلیم طالبان شدهاند ولی اطلاعات ما این شایعات را رد میکند.
نیروهای نظامی دفاع ملی افغانستان در برخی مراکز نظامی در مناطق دور افتاده و ولایات سالهاست که راه تدارکات زمینی ندارند و با وجود گسترده شدن و شدت گرفتن جنگ دولت افغانستان هم توان و امکان ارسال تجهیزات و امکانات دفاعی و مهمات و اسلحه برای آنها را از راه هوایی پس از خروج امریکاییها نداشت از این رو با وقوع حملات جدید طالبان این نیروها یا شکست خوردند و یا بهناچار تسلیم شدند.
به نظر میرسد آمریکاییها با علم به اینکه در صورت خروج از افغانستان این کشور بدست طالبان تصرف خواهد شد این عملیات را اجرایی کردند. برخی تحیلگران و کارشناسان معتقدند این رویداد بر مبنای یک توافق میان آمریکا و طالبان و البته سازمان اطلاعات ارتش پاکستان رخ داده و یک نقشه طراحی شده از قبل بوده، آیا این موضوع را قبول دارید؟
** بعید نیست و ممکن است چنین توافقی پشت پرده رخ داده باشد و آمریکاییها پذیرفته باشند که طالبان با قوه قهریه و نظامی کشور را تصرف کند. اگر چه ما سند متقن و تأیید شدهای برای اثبات آن نداریم. اما آنچه میتوان گفت این است که آمریکاییها چه با طالبان توافق کرده باشند و چه نه!؟ نتیجه یکسان است.
آمریکاییها همانگونه که افغانستان را غیرقانونی تصرف کردند، امروز هم غیر مسئولانه آن را با مشکلات و تهدیدهایش ترک و رها کردند و حتی حاضر نشدند چند هفته یا چند ماه زمان بدهند تا مذاکرات صلح که قرار بود در استانبول برگزار شود انجام گیرد و به یک نقطه قابل اتکاء برسد که مانع حملات طالبان شود.
ما از پشت پرده روابط و توافق های محتمل آمریکا و طالبان و پاکستان خبر نداریم اما آنچه در مقابل پرده رخ میدهد کاملا روشن است.
بله! آمریکاییها میدانستند که نیروهای دفاع ملی و ارتش افغانستان توان ایستادگی مقابل طالبان که از سوی پاکستان تجهیز میشود و سلاح میگیرد را ندارد و شکست خواهد خورد. آنها میدانستند که ارتش افغانستان عملا نیروی هوایی ندارد. نیروی زمینی ما هم از نظر تجهیزات توپخانه و راکتی و پشتیبانی بسیار ضعیف است. دولت مرکزی هم نه توان مالی و نه تجهیزات و سلاح لازم را برای اینکه در اختیار نیروهای دفاعی بگذارد در اختیار ندارد.
آقای بایدن و فرماندهی آمریکا در منطقه و افغانستان به خوبی و کاملاً میدانستند که دارند افغانستان را در اختیار طالبان قرار میدهند و آگاهانه و با علم این کار را کردند. حالا این یک توافق بوده یا نه فرقی نمیکند. مهم نتیجه است که امروز میبینیم.
* زمان زیادی، شاید سالها صرف پیشبرد مذاکرات صلح شد. حتی پس از توافق آمریکا و طالبان در پروسه جدید با ورود دولت مرکزی به مذاکرات وقت و انرژی زیادی صرف شکل گیری گفتگوهای بینالافغانی شد تا طالبان هم به فرآیند سیاسی جذب شود. میدانیم مقاومت زیادی از سوی طالبان صورت گرفت اما دیگر احزاب و گروههای افغانی هم همراه نشدند و به تسهیل این گفتگوها کمک نکردند. مشکل چه بود و چه چیز مانع این گفتگوهای صلح پیش از آن شد که طالبان به نقطهای برسند که احساس کنند میتوانند کشور را با قوه نظامی بگیرند شد؟
** این یک واقعیت است که طالبان هیچ گاه موافق و خواستار صلح و تشکیل حکومت ائتلافی و اشتراکی نبودند.
آنها در مذاکرات شاید فقط با آمریکاییها صادق بودند و معامله کردند و اساساً پروژه طالبان از اول یک پروژه آمریکایی بود و هنوز هم یک پروژه آمریکایی است.
آنها در مذاکرات صلح و گفتگوها با احزاب و جریانهای سیاسی داخل افغانستان هم صادق نبودند.
نمایندگان حزب ما که در جریان گفتگوها و رایزنیها حضور داشتند بارها از اعضای طالبان نقل کردند آنها به صراحت اعلام میکردند ما در جلسات صلح مشارکت میکنیم اما هرگز با دولت کابل و اشرف غنی و شورای صلح همکاری و مصالحه نخواهیم کرد.
آنها حتی مثال میآوردند که همانطور که شما مجاهدین با دولت نجیبالله مصالحه نکردید، چون خیانت به جهاد محسوب میشد، و ما هم در حال جهاد هستیم و مصالحه با دولت اشرف غنی خیانت است و مجاهدین امارت اسلامی باید تکبیر گویان وارد کابل شوند و تشکیل حکومت، حق شرعی ماست!
این دیدگاه آنها در گفتگوهای غیر رسمی و بیرون از سالنها و اتاقهای مذاکره بود و رفتار امروز آنها هم در همین مسیر است.
* اما تنها چند روز به مذاکرات استانبول باقی مانده بود که هم عملا دولت آقای غنی به نحوی آن را برهم زد و هم طالبان در حالی که برگزاری این نشست با حضور همسایگان و قدرتهای منطقه از جمله روسیه و ترکیه میتوانست مانع وضعیت فعلی شود؟
** خوب دولت آقای غنی موافق و راضی از آنچه قرار بود در استانبول مطرح و دنبال شود نبود. از سوی دیگر طالبان نگران بودند که در استانبول مجبور شوند اینکه توافق صلح نهایی نباشد پای یک متن و کاغذ را امضا کنند که به ضررشان باشد.
لذا این نشست را به تعویق انداختند و هنوز هم اعلام مشاکت نکردهاند. آنها به خوبی شرایط را فهمیده و درک کرده بودند و میدانستند که جنگ و صلح بدست آنهاست و می توانند به هر شکل که میخواهند بازی کنند چون آمریکاییها زمین بازی را برایشان فراهم کردند.
* چرا آقای غنی رغبتی به این نشست نداشت، ضمن اینکه بوضوح احساس میشود بین ایشان و آقای عبدالله رئیس شورای عالی مصالحه افغانستان هم اختلاف نظر وجود دارد و نمیتوانند هماهنگ و هم صدا کار کنند و این مسئله امور را با بن بست روبرو کرد. آیا اینرا تایید میکنید؟
افغانستان کشور اختلافات و نزاع های حل نشدهاست. جای جای افغانستان بین قومیت ها و مناطق و ... دائما اختلاف و جنگ است چه رسد به سیاسیون و دولمتردان و افراد صاحب قدرت.
حقیقت اینست که طالبان آماده نیستند که قدرت را با کسی سهیم شوند و یا یک مذاکره سیاسی را بپذیرند خروج آمریکاییها و مشکلات دولت مرکزی آنها را غره کرده و دچار یک روحیه کاذب شدهاند که فکر نمیکنم زمان زیادی دوام بیاورد. به همین خاطر آنها خودشان را قویتر از هر زمانی میبینند و فکر میکنند از طریق نظامی میتوانند قدرت را بدست بگیرند و حکومت تشکیل دهند.
معتقدم بحران موجود ارتباط زیادی به سیاستها و عملکرد آقای غنی ندارد اما باید اینرا پذیریم که دوام جنگ اگر باعث سقوط دولت نشود برای اشرف غنی بد نیست و چند ماه دیگر در قدرت بودن هم برای او غنیمت است.
* پس شما معتقد هستید که طالبان توان تصرف تمام افغانستان را ندارد؟ در مرود کابل چطور خطر سقوط پایتخت وجود دارد؟
** خیر! طالبان توان آن را ندارند که از طریق نظامی دوباره بر کل افغانستان مسلط شوند. دلیلش اینست که فکر و اندیشه طالبان و فرهنگی و شرعت طالبی برای تمام مردم افغانستان قابل پذیرش نیست.
دوم اینکه طالبان گروهی مرکب از افراطیت قومی و دینی هستند که این مسئله هم برای مردم افغانستان که طرفدار صلح هستند در ترکیب حکومت قابل پذیرش نیست.
یک راه باقی میماند که بخواهند با زور و به نام شریعت بر افغانستان حکومت کنند که چنین ساختار و امکانات و نیروی انسانی را ندارند.
من در سالهای طولانی جهاد تمام افغانستان را با پای پیاده به همراه نیروهای جهادی سفر کرده و جنگیدهام و میدانم امکان ندارد طالبان در هر روستا و منطقهای نیروی نظامی مستقر کنند که مانع از قیام و جهاد و جنگ مردم علیه آنها بشوند.
اتفاقا معتقدم هر چه جنگ گستردهترشود سبب خواهد شد که بهزودی طالبان و حرکتشان در جاهایی با بن بست مواجه شده و متوقف شود و آنگاه زمینه برای یک راه حل سیاسی فراهم شود.
اما درم رود کابل طالبان متاسفانه در داخل همه شهرها از جمله کابل حضور دارند و نیروهای انتحاری انها در همه جا هستند.
آنها در چند ولسوالیهای اطراف کابل هم جولان میدهند و خبرهایی از تسلط آنها بر این مناطق شنیده میشود که این اتفاق هم زیر سایه آمریکایی ها رخ داد.
اما بحث حمله به کابل و تلاش برای تصرف آن معتقدم در این مرحله در برنامه طالبان نیست و شاید اگز بتوانندکار شمال را یکسره کنند بعد به سراغ جنوب خواهند رفت تا قندهار، هلمند و زابل از جمله ولایاتی باشد که بخواهند آنها را تصرف کنند و پایتخت سیاسی شان را به این منطقه منتقل کنند بعد از آن شاید به فکر حمله به کابل و تصرف آن باشند که این یعنی چند ماه زمان تا این مرحله باقیست.
* برخی فرماندهان دوران مقاومت در شمال افغانستان برای جنگ با طالبان به نیروهای جهادی فراخوان دادهاند. بسیاری نگرانند که دوباره کشور با یک جنگ داخلی طولانی روبرو شود. جنگی که برخی معتقدند ممکن است باعث چند تکه شدن کشور شود؟
** جنگ همواره بر ما مجاهدین تحمیل شده است. اولین بارت وسط کمونیست های داخلی و سپس از سوی شوروی سابق که کشور ما را تصرف کرد. بعد از کشیت شوروی آقای حکمتیار جنگ را بر دولت آقای ربانی تحمیل کرد و بعد هم طالبان کشور را تصرف کردند و حالا هم بعد از ۲۰ سال از اشغال کشور توسط آمریکا و امروز که دارند از کشور ما خارج میشوند باز هم طالبان این جنگ و جهاد را بر م تحمیل میکنند.
ما و مردم افغانستان دو انتخاب داریم. یا تسلیم شویم و به دوران سیاه طالبان برگردیم و یا مقاومت کنیم.
ما در تاریخمان به یاد نداریم که تسلیم شده باشیم. اجداد و پدران ما واژه تسلیم را در میراثشان به جای نگذاشتهاند. مردم افغانستان با تسلیم شدن و ذلت بیگانه هستند.
شک نکنید که اگر این روند ادامه یاید، مقاومت و جهاد دوباره بر خواهد خاست و بیش از گذشته تقویت خواهد شد. آن زمان طالبان متوجه میشوند دچار اشتباه محاسباتی شدهاند.
چقدر امیدوارید که کشورهای دخیل در تحولات افغانستان از جمله کشورهای منطقه برای جلوگیری از خطر جنگ داخلی فرسایشی و تسلط طالبان بتوانند یک نوع ترتیبات منطقه ای را برای توقا روند فعلی اتخاد کنند و مانع تصرف کشور بدست طالبان بشوند؟
** در دوره مقاومت هم کشورهای منطقه وقتی فعال شدند که کابل سقوط کرد یا در آستانه سقوط بود.
همین حالا هم میبینیم یک امید بیجایی برای مذاکرات صلح در ترکیه دارند. ما هنوز ندیدیم که کشورهای منطقه یک موقف مشخص اتخاذ کنند و عملا اقدامی برای جلوگیری از پیشروی طالبان اتخاذ کنند. کشورهای منطقه باید موضع خود را در مرود طالبان و به قدرت رسیدن آنها روشن کنند. در این صورت میتوان با یک دید روشن برای حل بحران چاره جویی کرد.
* پس شما آینده افغانستان حداقل در چند ماه آینده و شاید سال جاری را در نبرد میان طالبان و جهادی ها تصور میکنید؟
** بله! همینطور است. ما و دیگر گروه های جهامی مصمم به مقاومت هستیم و هیچ کسی قصد کرنش در برابر طالبان را ندارد. ما تازه شروع بع تامین سلاح و جمع آوری نیرو و تشویق و سازماندهی جوانان و جهادیها برای دفاع از کشورهستیم.
طالبان برای ما نماینده کشورهای خارجی و تامین کننده منافع انها از جمله پاکستان هستند. و اگر جنگ گسترش پیدا کند بواسطه مداخله پاکستان و عربستان است.
ما طالبان را یک حرکت خالص ملی و آنگونه که تبلیغ می کنند نمیشناسیم.
* آیا احزاب و جریانهای سیاسی برای قرار گرفتن مقابل طالبان با یکدیگر در تعامل هستند و میتوانند همکاری کنند؟ و تجهیزات و سلاح لازم را برای دفاع تامین کنند.
متاسفانه رهبران سیاسی و حزبی ما تنها وقتی زیر فشار قرار گیرند دور هم جمع می شوند و فشار که بر طرف شود دوباره پراکنده میشوند.
حالا هم فشارها رفته رفته در حال جمع کردن آنها به دور هم است تا به اصطلاع عقل جمعی خودشان را بکار گیرند و چارهای بیندیشند. لذا احتمال دارد یک ائتلاف سیاسی بین جهادی ها شکل بگیرد؟
* از نظر رهبری چطور. آیا در جبهه جهادی ها کسی وجود دارد که بتواند جای احمد شاه مسعود را بگیرد و همه روی رهبری او وفاق کنند؟
** از این نظر فکر می کنم ما با بحران مواجه هستیم. چرا که همه سران سیاسی و حزبی ما مدعی رهبری هستند و حالا پسرانشان هم به جرگه مدعیان پیوستهاند و احتمالا نوه هایشان هم بیایند.
این یک مشکل خواهد بود. بجای احمد شاه مسعود که احمد مسعود هست اما اینکه رهبران و چهرههای کهنه کار سیاسی که فوت وفن بسیار زیادی دارند او را به رهبری مقاومت میپذیرند یا نه پاسخ آن را نمیدانم اما این بحرانی است که خودش رهبر متولد خواهد کرد.
* امکان همکاری نیروهای مقاومت با نیروهای ملی و ارتش وجود دارد؟
** کاملا این ظرفیت وجود دارد. ما نیروهای امنیتی را از خودمان میدانیم و هر کجا که قیام های مردمی شکل میگیرد با نیروهای امنیتی همکاری میکنند و در یک سنگر مشترک هستند.
انتهای پیام/
نظر شما